«سیزده به در» یکى از مراسم نمادین سلسله «جشن ها و آیین هاى نوروزى» است که توانسته با وجود دگرگونى هاى فراوان اجتماعى، فرهنگى در جامعه ایران، راه به دوران ما رسانده و به عنوان یک جشن فراگیر در بین گروه ها و اقشار مختلف اجرا شود.
در حقیقت، «سیزده به در» حسن ختامى بر «جشن ها و آیین هاى نوروزى» است که در آن هم به بدرقه نوروز رفته و هم «نحسى» سیزده را با ترک شهر و سپردن خود به دامن مام طبیعت که همواره مورد احترام و ستایش ایرانیان بوده، به در مى کنند!
و جالب اینکه، با وجود باور نحسى و نامبارکى روز سیزده فروردین، این روز به خوش باشى و خوش گویى و خوش خورى سپرى مى شود. حتى طبق باورى کهن، در این روز غم و اندوه و خمودى حرام است؛ چرا که «غم و اندوه و گرفتارى و پریشانى هدیه اهریمن و عشق و شور و نشاط و حیات و تعالى و تندرستى از هدایاى نیک اهورامزداى بزرگ (خداوند) است».
به نظر مى رسد «سیزده به در» نمى تواند بى ارتباط با جایگاه عدد سیزده در فرهنگ و باورعامیانه مردم ایران باشد. هر چند گروهى از صاحبنظران و حتى بسیارى از کسانى که آن را به عنوان یک آیین کهن ملى اجرا مى کنند، با این باور که تمامى روزها در فرهنگ ایران باستان مقدس و قابل احترام هستند، نحسى سیزده و وجود چنین چیزى را در ایران باستان رد مى کنند؛ ولى حقیقت این است که، آنچه در اعتقادات و باورداشت هاى عامه مردم (به عنوان جزء لاینفک فرهنگ عامه ) در خصوص عدد سیزده وجود دارد، همگى حاکى از نامبارکى و نحسى آن است. تا آنجا که منشأ بسیارى از رفتارها و اعمال آنها مى شود: اگر از کوچه پس کوچه هاى برخى شهرها گذر کنیم، هنوز پلاک هاى ?+?? را خواهیم دید که ساکنانش براى درامان مانندن از نحسى عدد سیزده، آن را جایگزین عدد واقعى پلاک که ?? است، کرده اند. و حتى «برخى با وحشت از جادوى عدد سیزده، در هنگام شمارش، با گفتن واژه «زیاده» از آن مى گذرند» و جالب اینکه بسیارى از شرکت هاى هواپیمایى نیز (از جمله شرکت هواپیمایى «هما» در ایران ) ردیف سیزده ندارد؛ و موارد بسیارى که همگى دال بر دورى و گریز افراد از نحسى و بدیمنى این عدد است. علامه عباسعلى کیوان در کتابش (کیوان نامه) درباره نحسى سیزده بدر مى نویسد: «روز سیزده به در جایز نبود براى دید و بازدید به خانه اى رفت، هم صاحبخانه به فال بد مى گرفت و مى گفت نحوست را به خانه من آوردند و هم رونده. چرا که نمى خواست مبتلا به نحوست آن خانه شود. روز سیزده باید به صحرا رفت. زیرا آنچه بلا در این سال بیاید، در آن روز مقدور و تقسیم مى شود. پس خوب است ما در شهر و خانه خود نباشیم، شاید در تقسیم بلا، فراموش شده و از قلم بیفتیم.»
این امر تنها مختص ایران و ایرانیان نیست بلکه نحوست عدد سیزده موضوعى است که از دیر باز در فرهنگ هاى کهن مطرح بوده است و در اکثرآنها، هرچه عدد هفت مقدس و مبارک است، در مقابل، سیزده به عنوان عددى نحس و نامبارک شناخته شده!که به نظر مى رسد تقارن برخى حوادث ناگوار با عدد سیزده، در این فرهنگ ها، زمینه ساز ذهنیتى منفى و اضطرابى همگانى از آن شده است. چنانکه نقل است «در دوران اساطیرى و تاریخى، در روز سیزدهم سال نو زلزله سهمگین و خوف انگیزى جهان را در هم پیچیده و زمینه ساز این باور در اندیشه مردم شد که در هر چند هزار سال یک بار در همین هنگام سال، بلایى آسمانى فرا خواهد رسید. از این رو، مردم همه ساله به هنگام روز سیزدهم فروردین ماه، منتظر زمین لرزه اى سهمگین بوده اند و به همین دلیل، خانمان خود را رها کرده و در زیر سقف و بام نمى ماندند، تا اگر زمین لرزه اى فرا رسد، از آسیب در امان باشند و بدین ترتیب، رفته رفته روز سیزدهم سال و درپى آن عدد سیزده نحس شمرده شد و ترس و وحشتى روانى براى تمام مردم روى زمین پدید آورد. برخى از پژوهشگران در تأیید این مسأله، عقیده دارند مفهوم ناخجستگى روز سیزده فروردین در نخستین سال رصد زرتشت پدید آمد که سیزده فروردین با روز سیزدهم ماه قمرى همان سال یکى شد و آفتاب و ماه در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. منجمان این روز خاص استثنایى را نحس خواندند و گفتند مردم از خانه ها خارج شوند و به صحرا بروند تا نحوست این روز را در بیابان به در کنند.، و یا درکتاب تورات یهودیان، از برخورد ستاره دنباله دارى با زمین در روز سیزده فروردین (روز سیزدهم سال نو مصرى) گزارش مى دهد که در فضاى زمین درخشید و باعث آتشفشان و زمین لرزه، ویرانى کاخ ها و مرگ بسیارى از مردم شد. همچنین گفته مى شود گرفتارى حضرت مسیح در روز سیزده ماه مزید بر این نحوست است. مسیحیان بر این باورند که در آخرین غذاى حضرت عیسى (شام آخر)، سیزده نفر بر سر سفره بوده اند و خیانت یکى از آنان موجب مصلوب شدن مسیح شده است؛ و از این رو، این عدد را شوم مى دانند. بطورى که هرگز سیزده نفر بر سر یک سفره غذا نمى خورند و جالب اینکه، تاریخ یونان نیز به این ناخجستگى شماره سیزده مبتلاست، چنانکه در تاریخ آنان آمده است پدر اسکندر مقدونى، مجسمه خود را در معبدى گذاشت که دوازده مجسمه دیگر از خدایان در آن بود، اما پس از زمانى کوتاه، نامبارکى عدد سیزده دامنش را گرفت و به دست دشمنانش به قتل رسید .« این عقیده با رسوخ غریبى در تمام جهان متمدن آن زمان انتشار یافت و مردم به همان عقیده گرویدند و از عدد سیزده ترسیدند».
ولى در یافتن خاستگاه و پیشینه رسم سیزده به در که آیینى نمادین است، باید به اساطیر ایران که بنا بر نظر دکتر مهرداد بهار تحت تأثیر نجوم بین النهرینى ، شکل گرفته است، رجوع کرد. طبق این اساطیر، هر یک از دوازده اختر که خود بر یکى از برج هاى دوازده گانه حاکم است، هزار سال بر جهان حکومت خواهد کرد . از این رو عمر جهان دوازده هزار سال است و در پایان دوازده هزار سال، آسمان و زمین در هم خواهد شد و آشفتگى آغازین باز خواهد گشت و از آنجا که به گمان انسان اعصار کهن آن چه در کیهان بزرگ (هستى) رخ مى داد، در کیهان ُخرد (در جهان انسانى) نیز رخ مى داد ؛ جشن هاى دوازده روزه آغاز سال را نیز با این سال دوازده ماهه و دوره دوازده هزار ساله عمر جهان مربوط مى دانست و آنچه را در این دوازده روز پیش مى آمد، سرنوشت سال خود مى انگاشت و گمان مى کرد اگر روز هاى نوروزى به اندوه بگذرد، همه سال به اندوه خواهد گذشت. مختصر آن که، دوازده روز آغاز سال نماد و مظهر همه سال بود . اما اگر در پایان دوازده هزار سال جهان درهم مى شد و آشفتگى نخستین، باز مى گشت و اگر به نشان آن، در پایان هر سال قانون از میان بر مى خاست، پس در پایان دوازده روز نیز یک روز نشان آشفتگى نهایى و پایان سال را بر خود داشت . در این روز کار کردن و نظام عمومى را رعایت کردن نیز از میان برمى خاست و شاید عیاشى ها و «ارجى» بارى دیگر براى یک روز باز مى گشت . نحسى سیزدهم عید، نشان فروریختن واپسین جهان و نظام آن بود. »که در پى پیروزى نیکى بر بدى، روز رهایش انسانها از جهان مادى و بازگشت ارواح به جهان مینوى است و خارج شدن از روال عادى زندگى و تعطیلى کارهاى روزمره و ترک خانه و کاشانه و سپرى کردن آن به بازى و تفریح در بیرون شهر و … همگى تمثیلى از آشفتگى هزاره سیزدهم جهان است.
در مقابل، عده اى توجیه و مناسبت دیگرى براى این روز قائل شده و با رجوع به تقویم ایران باستان، نه تنها براى سیزدهم فروردین نحسى و ناخجستگى قائل نیستند بلکه آن را مختص خداى باران (تیشتر/تیر) و دلیل حضور در طبیعت را شکرگزارى و طلب باران و نعمت مى دانند. همچنانکه، استاد فره وشى، مراسم سیزده نوروز را «روز ویژه طلب باران براى کشتزارهاى نودمیده» در دوران هاى کهن دانسته و در توضیح مى نویسد: « ایرانیان در روزگاران کهن پس از برگزار مراسم نوروزى و دمیدن سبزه و گندم و جو و حبوبات در نخستین روزهاى سال و در روزى که متعلق به ستاره باران بود، یعنى در روز سیزدهم فروردین ماه، به دشت و صحرا و کنار چشمه و جویبار مى رفتند و به هنگام شکست یافتن دیو خشکسالى «اپوشَه» در نیم روز، گوسفند بریان مى کردند و این نثارى بود براى فرشته باران «تیشتر یا تیر» تا کشت هاى نودمیده را سیراب کند. از این رو خوردن غذاى روز در دشت و صحرا نشانه همان فدیه گوسفند بریان است که در اوستا آمده و افکندن سبزه هاى تازه دمیده نوروزى به آب روان جویبار تمثیلى از دادن فدیه به ایزد آب «آناهیتا» و ایزدباران و جویبارها «تیر» است و به این طریق تخم بارورشده اى را که ناهید فرشته موکل بر آن بوده است. به خود او بازمى گردانند و گیاهى را که ایزد تیر پرورانده است به خود وى باز مى سپرند تا موجب برکت و بارورى و آبسالى در سال نو باشد.»
وى در خصوص رسم سبزه گره زدن نیز معتقد است « رسمى است از روزگاران کهن که در آن دوران، آیین هاى مذهبى و جادویى به هم آمیخته بود و هرکس آرزوى خود را عملاً به نوعى براى خود برآورده مى کرد و مى پنداشت بدین طریق در تحقق آن تسریع خواهد شد و گره زدن دو شاخه سبزه در روزهاى پایان زایش کیهانى،تمثیلى از پیوند زن و مرد براى تسلسل نسل هاست.» که امروزه حتى به شوخى هم که شده، دختران و پسران جوان با گره زدن سبزه در روز سیزده به در، آرزوى ازدواج و به قول قدیمى ها باز شدن بختشان را دارند!
بقایى (ماکان) نیز آن را یاد آور تولد و میلاد انسان ایرانى و نمادى از گیاه «مشى» و «مشیانه» (نخستین زوج) مى داند. چرا که براساس اساطیر ایرانى، انسان از به هم پیوستن این دو ساقه ریواس به وجود آمده است
و دیگر رسم این جشن که در گذشته بسیار معمول بوده، شرکت در مسابقات بُرد و باختى بویژه سوارکارى است که یاد آور نبرد ایزد باران با دیو خشکسالى است و امروزه با تغییر چهره، در غالب دیگر بازیها و مسابقات رقابتى، مثل شطرنج، کشتى و… اجرا مى شود.
و مطلب آخر اینکه، درست است که این سنت اساطیرى همچون بسیارى دیگر، در هاله اى از خرافات و افسانه ها قرار دارد، و بسیارى با انگشت نهادن بر این وجه آیین، و با این توجیه که عارى از هرگونه ادله علمى و عقلى است، آن را رد مى کنند اما هرچه هست، آیینى است از گذشته که با خود بارى از هویت ایرانى به همراه دارد و باید آگاه بود که هرچند در جوامع مدرن امروزى با گسترش «علم گرایى» و «استدلال» و «تعقّل» و «لزوم تجربه»، دامنه اینگونه آیین ها و مراسم ها که به ظاهر ریشه در خرافات دارد محدودتر و شیوع و پذیرش آن کم تر مى شود، ولى هیچ گاه از بین نمى رود. بلکه به واسطه پیشرفت علم و زمان، لباس کهن از تن به در کرده و پوششى متناسب دوره خود بر تن مى کند. و حتى در نسل و عصر امروزى، نیز، به اشکال متفاوت و شاید به ظاهر مدرن! تجلى مى یابند و با از دست دادن کارکرد غیرعلمى خود، بیشتر با کارکرد فرهنگى - نمادین حضور مى یابد. سنت «سیزده به در» نیز در دنیاى امروزى، بیشتر به عنوان یک عنصر فرهنگى با کارکردهاى مثبتى همچون تقویت نمودن هویت جمعى به جاى فردیت گرایى مدرن، برانگیختن توجه مردم به طبیعت و جلوه هاى آفرینش و از همه مهمتر ایجاد فضایى شاد جهت کسب انرژى و روحیه براى شروع فعالیت در سال جدید و ... ظهور پیدا مى کند.
sepandarmad.blogfa.com